کامبوزیا پرتوی؛ از «گلنار» و «گربه آوازه‌خوان» تا «کافه ترانزیت»

فیلمنامه خوب می‌تواند یک کارگردان متوسط را به سمت ساخت یک اثر ناب و ماندگار راهنمایی کند

کامبوزیا پرتوی، سینماگر برجسته ایرانی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت عکس از فرارو

کامبوزیا پرتوی، بعد از خسرو سینایی، دومین سینماگر برجسته ایرانی است که با ابتلا به کرونا درگذشت. در یکی از آخرین گفتوگوهایش، پرتوی گفت: «هنوز خیلی ‌کارها دارم که باید انجام دهم.» شیوع کرونا اما فرصت نداد، سناریوی مرگ او را کلید زد و جامعه سینمایی ایران، با یکی دیگر از نوابقش خداحافظی‌ تلخ و بی‌بدرقه‌ای داشت.

فیلمنامه خوب؛ پاشنه آشیل سینمای ایران

از همان سال‌های اولیه شکل‌گیری‌ سینمای ایران، فیلمنامه، پاشنه آشیل این هنر بوده است. با نگاهی به تاریخچه این سینما، درمی‌یابیم یک فیلمنامه خوب می‌تواند یک کارگردان متوسط را به سمت یک اثر ناب و ماندگار راهنمایی کند. برعکس، یک فیلمنامه بد، نمی‌تواند کارگردان خوب را هم از سقوط به ورطه خلق اثری ضعیف و سست برهاند. به عبارت دیگر، فیلمنامه مانند اسکلت‌بندی و زیرسازی برای یک ساختمان عمل می‌کند؛ هرچه‌قدر اسکلت دقیق‌تر و محکم‌تر بنا شده باشد، افزودن بقیه اجزای این ساختمان آسان‌تر و درست‌تر خواهد بود.

در تاریخ سینمای ایران، پرتوی چهره‌ای بی‌نظیر در هنر فیلمنامه‌نویسی است. تبحر در این فن و آشنایی با ظرایف و پیچیدگی‌های فیلمنامه‌نویسی، سبب شد او تنها فیلمنامه‌نویسی باشد که چهار بار جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر را از آنِ خود کند. تبحر او در فیملنامه‌نویسی تا جایی بود که برخی از سینماگران مثل کیومرث پوراحمد به او لقب «بهترین فیلمنامه‌نویس سینمای ایران» را دادند؛ فیلمنامه‌نویسی متبحر که وقتی داستانی به دستش می‌رسید، در پروراندن و تصویرسازی آن سنگ تمام می‌گذاشت.

پرتوی یک فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای بود که می‌توانست در تمامی ژانرها و موضوع‌ها بنویسد. در کارنامه کاری او از نگارش درباره موضوع‌های مرتبط با سینمای کودکان و نوجوانان دیده می‌شود تا مسائل اجتماعی روز و موضوع‌های  تاریخی و مذهبی. اوج هنر او در خلق فیلمنامه تاریخی-مذهبی را می‌توان در فیلمنامه «محمد رسول‌الله» ساخته مجید مجیدی دید. در ژانر اجتماعی فیلمنامه «من ترانه ۱۵ سال دارم» از معروف‌ترین آثار او به شمار می‌رود که به کارگردانی رسول صدر عاملی ساخته شد.

گلنار و گربه آوازه‌خوان

پرتوی اما پیش از آنکه تمرکز عمده‌اش را بر فیلمنامه‌نویسی بگذارد، کارگردانی شناخته شده بود. فیلم «گلنار» را ۳۲ سال پیش (۱۳۶۷) ساخت که از جمله آثار پربیننده در سینمای کودک و نوجوان به شمار می‌رود. او در گفت‌و‌گویی اشاره کرد که قصه اصلی را از یک افسانه کوتاه روسی وام گرفته و با ادبیات و فولکلور زادگاهش، استان گیلان،‌ در‌آمیخته است.  نتیجه فیلمی شده است که هنوز نسل دهه شصت از آن خاطرات فراوانی دارد.

پیش از «گلنار»، پرتوی فیلم‌ «ماهی» را ساخت. او سپس فیلم‌های «گربه آوازه‌خوان»، «بازی بزرگان» و‌ «ننه‌لالا و فرزندانش» را با فیلمنامه‌هایی از خودش کارگردانی کرد. در همین دوره، پرتوی به نگارش فیلمنامه برای برخی کارگردان‌ها از جمله سیروس الوند و مسعود کیمیایی ( پیش‌نویس فیلمنامه «گروهبان») نیز مشغول بود. بخش اصلی تمرکز پرتوی اما متمرکز بر سینمای کودک و نوجوان بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از اواخر دهه هفتاد، پرتوی در مقام کارگردان و فیلمنامه‌نویس، به ساخت فیلم‌هایی برای بزرگسالان با موضوع‌های اجتماعی روی‌ آورد. از مهم‌ترین آن فیلم‌ها، «کافه‌ترانزیت» با بازی پرویز پرستویی است. پس از آن او تا بیش از ۱۵ سال بر کار تخصصی فیلمنامه‌نویسی متمرکز شد، تا سال ۱۳۹۹ که فیلم «کامیون» را با بازی همسر دومش، نسرین مرادی کارگردانی کرد. فرشته‌ صدر عرفایی، نخستین همسر پرتوی بود که در برخی از فیلم‌هایش نیز نقش ایفا کرد.

تمرکز بر فیلمنامه‌هایی با موضوع‌های مذهبی

از سال‌های اولیه دهه هشتاد، پرتوی بر نگارش فیلمنامه‌هایی با موضوع‌های مذهبی- اجتماعی متمرکز شد. البته بخشی از این تمرکز، به دلیل مشکلات مالی بود که او را همچون برخی دیگر فیلمنامه‌نویسان وادار ‌کرد تا با نهادهای دولتی همچون صداوسیما و یا نهادهای عمومی چون آستان قدس همکاری کند.

سه‌گانه‌ای که رسول صدر عاملی، با فیلمنامه‌هایی‌ از پرتوی، با محوریت موضوع امام هشتم شیعیان ساخت، نمونه‌ای از این کارهای سفارشی است.  این اثر در مقایسه با دیگر کارهای سفارشی بسیار خوب و پخته از کار درآمد، ‌به گونه‌ای که مخاطب گمان نمی‌کرد از جمله کارهای سفارشی‌اند. گرچه در کارنامه کاری پرتوی، این آثار ذیل کارهای سفارشی قرار می‌گیرد ولی به نظر می‌رسد، به لحاظ محتوا، بی‌ارتباط با علاقه شخصی او نیست. در گفت‌وگوی آخری که پرتوی با روزنامه قدس انجام داد، از باور خود به مفاهیم و شخصیت‌های مذهبی سخن گفت. او با اشاره به اینکه عشق به امام ‌رضا (ع)، از کودکی در بسیاری از ما ایرانی‌ها نهادینه شده، گفت «این عشق و ایمان را در خانواده‌ام، اطرافیانم، دوستان و آشنایانم دیدم، بنابراین همیشه دنبال فرصتی بودم که به این عشق و ایمان بپردازم و این فرصت از سوی آقای صدرعاملی و تلویزیون به من داده شد.» (روزنامه‌ قدس ۵ تیر ۱۳۹۹)

در این گفت‌و‌گو، پرتوی می‌گوید ایده اصلی فیلمنامه‌های «شب» و «هر شب تنهایی» را اصغر فرهادی به سازندگان این آثار داد و قرار هم بود فرهای در نگارش فیلمنامه نیز مشارکت کند، اما ممکن نشد. او می‌گوید «پیش از اینکه آقای صدرعاملی با من صحبت کند، آقای اصغر فرهادی قصه‌ها را به آقای صدرعاملی دادند. قرار بود که فیلم‌نامه‌اش را بنویسند، ولی چون درگیر کار دیگری شدند، آقای صدرعاملی از من خواستند که وارد ماجرا شوم و فیلم‌نامه‌ها را بنویسم که پس از مدتی تحقیق، نگارش را انجام دادم. در واقع طرح‌های اصلی وجود داشت و من آن را تبدیل به فیلم‌نامه کردم."

از نظر پرتوی، نکته مهم در ساخت فیلم‌هایی با موضوع‌ مذهبی، این است که «باید مشخص شود هدف از ساخت چنین آثاری، چه از طرف سفارش‌دهنده و چه سفارش‌گیرنده، چیست؟ اگر این مسائل شفاف شود، مسیر تولید اثر هموارتر می‌شود. آیا هدف این است که میز مسئولان را تقویت کنیم یا به معرفت مردم بیفزاییم؟» با تکیه به همین دیدگاه بود که پرتوی می‌گوید با کارگردان «در حرم قدم می‌زدیم و به هر کسی در آن جمعیت انبوه نگاه می‌کردیم، قصه خودش را داشت. کافی بود یک لحظه مکث کنید تا قصه‌ها پیدا شوند. طرحی که آقای فرهادی برای این فیلم‌ها داشت به من فرصتی داد تا لحظه‌ای در حرم مکث و این قصه‌ها را پیدا کنم.»

سینمای ایران شاید نتواند تا سال‌ها جای خالی پرتوی را پر کند. دریغ و حسرت برای بسیار کارهای نیمه‌کاره‌ای که او در دست داشت و فرصت اتمام نیافت.

بیشتر از فرهنگ و هنر